مادرانه -گذر
Monday, April 21, 2003



توي ياداشتم يه چيز جالب ديدم :
"تو مطب دكتر هستم .ني ني هنوز نيومده 1/9/79"
جالبيش مي دوني كجاست اينجا كه ني ني دقيقا فردا صبحش اومد.






دريروز تو مطب دندون پزشكي باهم بازي مي كرديم بهش گفتم مامان من سوال سخت مي پرسم تو بگو غلط يا درسته چند تا سوال كردم همه رو در ست جواب داد.تا رسيديم به اينكه گفتم ما با موهامون آهنگ گوش مي كنيم و انتظار داشتم بگه نه با گوشامون مي شنويم ولي مي دونيد بعد از اينكه كلي گفت واي غلطه چي گفت "نه ما با ضبط آهنگ گوش مي كنيم"



ديروز كه تگرگ مي اومد به من ميگه مامان اينا قندن



تو ماشين يه برگه تبليغاتي بود .برش داشته بود و كلمات عجيب غريب مي گفت .يعني داره انگليسي مي خونه باباش گفت چي مي گي اقلا برا مون بگو به فارسي يعني چي گفت يعني يه آقايي داره انگليسي حرف مي زنه.




مامانم بهش گفته بود مي خوام يه روز ببرمت مهد كودك با بچه ها بازي كني .گفته بود من مهد نمي رم فقط آمادگي مي رم.




پسرم با باباش شاخ به شاخ شده بود .به باباش گفت بي ادب .باباشم گفت خودت بي ادبي دوباره اون گفت خودت بي ادبي خلاصه بعد از چند بار تكرار باباش گفت اصلا بابات بي ادب اول اومد اونم همينو بگه يه لحظه مكث مرد و دوباره گفت خودت بي ادبي.




........................................................................................

Sunday, April 13, 2003

بامداداش داشت نقاشی می کرد يکيشونو برداشت که نک نداشت اونوقت به من گفت مامان اين چرا نمی رنگه



داشت دنبال ماشيناش ميگشت که منو صدا کرد برم کمکش قربونش برم عين خودت بايد دنبال وسايلش بگردم.راستش نمی دونم شما پدر وپسر منو نداشتيد چی کار می کرديد
بگذريم گفت مامان ماشينم اينجا بود نيستش گفتم مامان مگه پا داره خيلی جدی گفت نه چرخ داره گفت



بعضی وقتها يه اتفاقايی اونقدر يه دفعه می افته که ادم گيج ميشه مثل پريروز که يه دفعه ديدم پسر کوچولوم داره آدم می کشه انگار تويه لحظه بزرگ شده بود.عکس منو کشيد با يه سر دو تا خط که مثل پيرهنم بود .اونقدر ذوق کرده بودم که نگو



........................................................................................

Home