مادرانه -گذر |
Monday, January 30, 2006
● شعرهاي كودكانه
........................................................................................نازي شيطون و بلا با شير آب بازي نكن نگاه تو مثل موش شدي خوبه از من ياد بگيري ببين دارم گل مي كشم مداد زرد من كجاست مي خوام يه بلبل بكشم يك گل ده گل صد ها گل اينجا انجا هر جا گل دامن دامن فروردين ميريزد بر دنيا گل توپ سفيدم قشنگي و نازي حالامن ميخوام برم به بازي بازي چه خوبه با بچه هاي خوب بازي مي كنيم با يه دونه توپ چون پرت ميكنم توپ سفيدم رو قل قل ميخوره يك و دو و سه قل قل ميخوره يك ودو وسه سلام سلام آي بچه ها من يام يامم دوست شما اولش من ويفر بودم بعد با كرم تو فر بودم شكلات ريختن روي سرم شكلاتي شد دور و برم ...................................... اين آخرش يادم نمياد شايد شما بتونيد تكميلش كنيد اينم يه شعر محلي كه بابام براي ما ميخوند و اونم از مادرش شنيده بود و منم براي پسرم مي خونم ننه اكو سلام(ننه اكبر سلام) اكت زده اكم (اكبر تو اكبر منو زده) شكسته پاي سگم زده رو تنبكم اگر زدم اكت زدم رو تنبكت شكستم پاي سگت تو گله گي نكن نكن نكن نكن (به خاطر ريتم اين شعر در زمان خواب براي خوابوندن بچه خيلي خوبه همين جور ميشه تكرارش كرد و بچه رو تپ تپ كرد) آهاي آهي گرگه اين رود خونه بزرگه آبش خيلي زياده نميشه رفت پياده بايد كه دست به كار شي روي چيزي سوار شي تا كسي مارو نبينه دمب ما رو نچينه يه روز يه آقا خرگوشه اومد دمه خونه موشه موشه دويد تو سوراخ خرگوشه گفت آخ وايسا جونم كارت دارم من خرگوش بي ازارم از سوراخت بيا بيرون نميخواي مهمون مادر موشه عاقل بود زني باهوش و كامل بود نگاهي كرد به مهمون گفت به بچه موش نترس جونم اون مهمونه خيلي خوب و مهربونه زود برو به اون سلام كن بيارش خونه اينم يه شعر كه مال بچه گي هايمون بود نمي دونم كي يادمون داده بود ولي حسابي سر كاريه يه حاجي بود يه گربه داشت گربشو خيلي دوست ميداشت يه روزي گوشتي خريد اونو و گذاشت تو طاقچه گربه اومد گوشتهارو خورد حاجي زد گربه رو كشت روي سنگ قبرش نوشت يه حاجي بود يه گربه داشت ...... و دوباره شعر تكرار ميشه واين تكرار همين جور ادامه پيدا ميكنه پروانه شايسته بال ميزنه آهسته بالاشو جمع ميكنه از بچه ها ميترسه نترس بيا من هستم من مامان تو هستم من تورو ميپرستم پاييزه پاييزه برگ درخت ميريزه داداش جونم خوابيده آفتاب بروش تابيده پاشوو پاشو بيدارش كن از رختخواب جداش كن ميرم مدرسه ميرم مدرسه جيبام پر از فندق و پسته موش موشك من ميخوره غصه كه نميتونه بره مدرسه اينم حتما همتون شنيديد مال مدرسه موشهاست ولي خوب براي بردن بچه هابه مهد كودك و توي راه خيلي جالبه . من اين شعر رو عوض مي كنم و مي خونم كه براي بچه ها بامزه تر ميشه.مثلا فرض كنيد اسم كوچولوتون علي هست .بعد مثلا يه بچه كوچولو ديگه هم توي دوست و آشناست كه هنوز مهد نميره شعرم اين جوري ميشه علي كوچولو ميره مدرسه جيباش پر از فندق و پسته نيما كوچولو ميخوره غصه كه نميتونه بره مدرسه و همين جور با اسماي ديگه تكرار ميشه نميدونيد بچه چه ذوقي ميكنه كه اسمش تويه شعره □ نوشته شده در ساعت 12:04 AM >
Comments:
Post a Comment
|
|